معنی فارسی spelunks
B1فعل کاوش کردن در غارها به صورت حال و استمرار.
Present tense of spelunk; to explore caves.
- VERB
example
معنی(example):
او اغلب در تعطیلات خود به کاوش در غارها میپردازد تا غارهای جدیدی کشف کند.
مثال:
He often spelunks during his vacations to discover new caves.
معنی(example):
او در تابستان که هوا خوب است به کاوش در غارها میپردازد.
مثال:
She loves to spelunks in the summer when the weather is nice.
معنی فارسی کلمه spelunks
:
فعل کاوش کردن در غارها به صورت حال و استمرار.