معنی فارسی spendable
B1قابلیت خرج کردن، به معنای این که پولی برای مصرف یا هزینه کردن وجود دارد.
Able to be spent or used, especially money that is available for use.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شما مقدار پول قابل खर्चی برای سفر خود دارید.
مثال:
You have a spendable amount of money for your trip.
معنی(example):
پسانداز او اکنون قابل هزینه برای تعطیلات است.
مثال:
Her savings are now spendable for the holiday.
معنی فارسی کلمه spendable
:
قابلیت خرج کردن، به معنای این که پولی برای مصرف یا هزینه کردن وجود دارد.