معنی فارسی spendless
B1صرفهجویی، وضعیت یا طرز زندگی که در آن چقدر هزینه میشود، بسیار کم است.
Living in a manner where expenses are minimized or avoided.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او میخواست زندگی بدون هزینهای داشته باشد تا برای آیندهاش پسانداز کند.
مثال:
He wanted to live a spendless life to save for his future.
معنی(example):
صرفهجویی در هزینهها میتواند به شما کمک کند تا به اهداف مالیتان دست یابید.
مثال:
Being spendless can help you achieve your financial goals.
معنی فارسی کلمه spendless
:
صرفهجویی، وضعیت یا طرز زندگی که در آن چقدر هزینه میشود، بسیار کم است.