معنی فارسی spense
B1صرف کردن زمان یا منابع برای یک کار خاص.
To spend time or resources on something.
- VERB
example
معنی(example):
من نیاز دارم کمی وقت صرف مطالعه برای امتحاناتم کنم.
مثال:
I need to spense some time studying for my exams.
معنی(example):
او همیشه تمایل دارد که آخر هفتههایش را در کلبه بگذرانید.
مثال:
He always tends to spense his weekends at the cabin.
معنی فارسی کلمه spense
:
صرف کردن زمان یا منابع برای یک کار خاص.