معنی فارسی sperling
B1نوعی پرنده کوچک و زیبا؛ به ویژه از خانواده قناریها.
A small songbird known for its beautiful singing.
- NOUN
example
معنی(example):
سپرلینگ در سپیدهدم بهطرز زیبایی میخواند.
مثال:
The sperling sings beautifully at dawn.
معنی(example):
ما در حین قدم زدن در پارک یک سپرلینگ دیدیم.
مثال:
We saw a sperling while walking through the park.
معنی فارسی کلمه sperling
:
نوعی پرنده کوچک و زیبا؛ به ویژه از خانواده قناریها.