معنی فارسی sphacelous

B2

سفاسلیال به بافت‌هایی اطلاق می‌شود که دچار فساد یا مرگ شده‌اند.

Describing tissue that is decayed or necrotic.

example
معنی(example):

طبیعت سفاسلیال بافت نشان‌دهنده فساد است.

مثال:

The sphacelous nature of the tissue indicates decay.

معنی(example):

او ویژگی‌های سفاسلیال را در مقاله تحقیقاتی‌اش توصیف کرد.

مثال:

He described the sphacelous characteristics in his research paper.

معنی فارسی کلمه sphacelous

: معنی sphacelous به فارسی

سفاسلیال به بافت‌هایی اطلاق می‌شود که دچار فساد یا مرگ شده‌اند.