معنی فارسی sphericity

C1

میزان یا درجه‌ای از کره بودن که به نسبت به شرایط ایده‌آل اشاره دارد.

The quality of being spherical; a measure of how spherical an object is.

example
معنی(example):

کرویت یک کره ایده‌آل به عنوان یک اندازه‌گیری از نزدیک بودن آن به یک کره ایده‌آل تعریف می‌شود.

مثال:

The sphericity of a perfect sphere is defined as a measurement of how close it is to an ideal sphere.

معنی(example):

مهندسین کرویت قطعات را در تولید ارزیابی می‌کنند.

مثال:

Engineers assess the sphericity of components in manufacturing.

معنی فارسی کلمه sphericity

: معنی sphericity به فارسی

میزان یا درجه‌ای از کره بودن که به نسبت به شرایط ایده‌آل اشاره دارد.