معنی فارسی spherular

B1

شکلی که خاصیت گردی را نشان می‌دهد و معمولاً در ساختارهای طبیعی یا بیولوژیکی وجود دارد.

Having a spherical shape; often used to describe biological or natural formations.

example
معنی(example):

شکل اسپیرولار حباب توجه‌ها را جلب کرد.

مثال:

The spherular shape of the bubble attracted attention.

معنی(example):

ساختارهای اسپیرولار می‌توانند در سیستم‌های زیستی مختلف مشاهده شوند.

مثال:

Spherular structures can be observed in various biological systems.

معنی فارسی کلمه spherular

: معنی spherular به فارسی

شکلی که خاصیت گردی را نشان می‌دهد و معمولاً در ساختارهای طبیعی یا بیولوژیکی وجود دارد.