معنی فارسی spiculigenous

B1

دارای میخ، به طور خاص برای توصیف موجوداتی که میخ یا تیغه تولید می‌کنند.

Producing or bearing spicules.

example
معنی(example):

طبیعت میخ‌دار این گونه زیست‌شناسان را مجذوب می‌کند.

مثال:

The spiculigenous nature of the species fascinates biologists.

معنی(example):

چندین ارگانیزم میخ‌دار به محیط خود سازگار شده‌اند.

مثال:

Several spiculigenous organisms have adapted to their environment.

معنی فارسی کلمه spiculigenous

: معنی spiculigenous به فارسی

دارای میخ، به طور خاص برای توصیف موجوداتی که میخ یا تیغه تولید می‌کنند.