معنی فارسی spiegels

B1

اسپیلکس، وسیله‌ای بازتابنده که بیشتر به عنوان آیینه استفاده می‌شود.

A reflective surface, typically made of glass, that reflects light and images.

example
معنی(example):

فروشگاه اسپیلکس زیبا می‌فروشد.

مثال:

The shop sells beautiful spiegels.

معنی(example):

او عاشق تزئین با اسپیلکس است.

مثال:

She loves to decorate with spiegels.

معنی فارسی کلمه spiegels

: معنی spiegels به فارسی

اسپیلکس، وسیله‌ای بازتابنده که بیشتر به عنوان آیینه استفاده می‌شود.