معنی فارسی spik

B1

اسپیک به شیء کوچک و تیزی اطلاق می‌شود که ممکن است در شرایط مختلف کاربرد داشته باشد.

A small sharp object, often used in various contexts.

example
معنی(example):

اسپیک اصطلاحی است که در برخی مناطق به یک شیء کوچک و تیز اشاره دارد.

مثال:

The spik is a term used in some regions to refer to a small sharp object.

معنی(example):

او یک اسپیک را از زمین برداشت تا دوچرخه‌اش را تعمیر کند.

مثال:

He picked up a spik from the ground to repair his bike.

معنی فارسی کلمه spik

: معنی spik به فارسی

اسپیک به شیء کوچک و تیزی اطلاق می‌شود که ممکن است در شرایط مختلف کاربرد داشته باشد.