معنی فارسی spiller
B1فردی که چیزی را میریزد.
A person who spills something.
- NOUN
example
معنی(example):
ریختن نوشیدنی بیاحتیاط بود.
مثال:
The spiller of the drink was careless.
معنی(example):
ریختن برای این بهم ریختگی عذرخواهی کرد.
مثال:
The spiller apologized for the mess.
معنی فارسی کلمه spiller
:
فردی که چیزی را میریزد.