معنی فارسی spineless

B2

توصیف کسی که فاقد شجاعت یا قدرت تصمیم‌گیری است و معمولاً در شرایط دشوار عمل نمی‌کند.

Lacking courage; not having backbone or moral strength.

adjective
معنی(adjective):

Having no spine.

معنی(adjective):

Cowardly; uncourageous.

example
معنی(example):

یک رهبر بی‌پشتوانه هرگز احترام تیمش را به دست نخواهد آورد.

مثال:

A spineless leader will never earn the respect of their team.

معنی(example):

او به عنوان شخصی بی‌پشتوانه تلقی می‌شد که برای اعتقاداتش ایستادگی نکرد.

مثال:

He was seen as spineless for not standing up for his beliefs.

معنی فارسی کلمه spineless

: معنی spineless به فارسی

توصیف کسی که فاقد شجاعت یا قدرت تصمیم‌گیری است و معمولاً در شرایط دشوار عمل نمی‌کند.