معنی فارسی spiral-bound

B1

دفترچه یا کتابی که با یک رشته یا فنر در کنار هم چسبیده باشد.

Describing a notebook or book held together by a spiral wire.

example
معنی(example):

من یک دفترچه حلزونی برای کلاس‌هایم خریدم.

مثال:

I bought a spiral-bound notebook for my classes.

معنی(example):

کتاب حلزونی هنگام باز شدن به صورت صاف قرار می‌گیرد.

مثال:

The spiral-bound book lays flat when opened.

معنی فارسی کلمه spiral-bound

: معنی spiral-bound به فارسی

دفترچه یا کتابی که با یک رشته یا فنر در کنار هم چسبیده باشد.