معنی فارسی spiralised

B1

پیچ‌دار شده به معنای سبزیجات یا میوه‌هایی است که به شکل نوارهای پیچیده شده برش داده شده‌اند.

Cut into spiral shapes, typically referring to vegetables.

adjective
معنی(adjective):

Formed into spirals

example
معنی(example):

سرآشپز یک هویج پیچ‌دار شده برای غذا تهیه کرد.

مثال:

The chef prepared a spiralised carrot for the dish.

معنی(example):

او از کدو پیچ‌دار شده به عنوان جایگزین پاستا لذت برد.

مثال:

He enjoyed his spiralised zucchini as a pasta substitute.

معنی فارسی کلمه spiralised

: معنی spiralised به فارسی

پیچ‌دار شده به معنای سبزیجات یا میوه‌هایی است که به شکل نوارهای پیچیده شده برش داده شده‌اند.