معنی فارسی spirit up

B1

شاد و سرحال کردن یا به گرم کردن جو کمک کردن.

To enliven or cheer up, to create a vibrant atmosphere.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت با کمی موسیقی حال و هوای مهمانی را شاد کند.

مثال:

She decided to spirit up the mood of the party with some music.

معنی(example):

برای شاد کردن بچه‌ها، بازی‌های هیجان‌انگیز برگزار کردند.

مثال:

To spirit up the children, they played exciting games.

معنی فارسی کلمه spirit up

: معنی spirit up به فارسی

شاد و سرحال کردن یا به گرم کردن جو کمک کردن.