معنی فارسی spiritualship
B1ارتباط یا شیوهای از هدایت روحانی که میتواند در یک گروه یا بین افراد وجود داشته باشد.
A form of spiritual guidance or connection that may exist within a group or between individuals.
- NOUN
example
معنی(example):
روحانیت او در زمانهای سخت او را هدایت کرد.
مثال:
His spiritualship guided him through difficult times.
معنی(example):
آنها حس قوی از روحانیت در بین جامعه خود داشتند.
مثال:
They felt a strong spiritualship among their community.
معنی فارسی کلمه spiritualship
:
ارتباط یا شیوهای از هدایت روحانی که میتواند در یک گروه یا بین افراد وجود داشته باشد.