معنی فارسی spissated

B2

اسپیسه به حالتی اشاره دارد که یک مایع غلیظ یا متراکم شده‌است.

Made thick or concentrated, particularly in relation to liquids or substances.

example
معنی(example):

عصاره غلیظ شده ریختن آن دشوار بود.

مثال:

The spissated juice was hard to pour.

معنی(example):

سرآشپز از سس‌های غلیظ شده برای تقویت طعم‌ها استفاده کرد.

مثال:

The chef used spissated sauces to enhance flavors.

معنی فارسی کلمه spissated

: معنی spissated به فارسی

اسپیسه به حالتی اشاره دارد که یک مایع غلیظ یا متراکم شده‌است.