معنی فارسی spitefully
B2به طور بدخواهانه؛ با نیت آسیب رساندن به دیگران.
In a manner intended to hurt or offend someone.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با بدخواهی درباره دوست سابقش صحبت کرد.
مثال:
He spoke spitefully about his former friend.
معنی(example):
او پس از اختلاف نظر به طور بدخواهانه رفتار کرد.
مثال:
She acted spitefully after the disagreement.
معنی فارسی کلمه spitefully
:
به طور بدخواهانه؛ با نیت آسیب رساندن به دیگران.