معنی فارسی spiting

B1

کینه‌ورزی، عملی است از سر کینه که معمولاً با آزار دادن دیگران انجام می‌شود.

The act of intentionally hurting someone out of malice or resentment.

verb
معنی(verb):

To treat maliciously; to try to injure or thwart.

مثال:

She soon married again, to spite her ex-husband.

معنی(verb):

To be angry at; to hate.

معنی(verb):

To fill with spite; to offend; to vex.

example
معنی(example):

او با صحبت نکردن با او به او کینه ورزید.

مثال:

She is spiting him by not speaking to him.

معنی(example):

کینه ورزی به دیگران می‌تواند در درازمدت به روابط آسیب برساند.

مثال:

Spiting others can harm relationships in the long run.

معنی فارسی کلمه spiting

: معنی spiting به فارسی

کینه‌ورزی، عملی است از سر کینه که معمولاً با آزار دادن دیگران انجام می‌شود.