معنی فارسی splash-

B1

به معنای ایجاد سر و صدا یا جلب توجه به طور ناگهانی.

To make a sudden and noticeable impact or impression.

example
معنی(example):

کودک در استخر یک آب‌پاش بزرگ به راه انداخت.

مثال:

The child made a big splash in the pool.

معنی(example):

او با ورود به مهمانی در یک لباس روشن سروصدا به‌پا کرد.

مثال:

He made a splash when he arrived at the party in a bright costume.

معنی فارسی کلمه splash-

: معنی splash- به فارسی

به معنای ایجاد سر و صدا یا جلب توجه به طور ناگهانی.