معنی فارسی splatch
B1لکه یا پاشیدگی مایعی که معمولا بر اثر ریختن یا پاشیدن ایجاد میشود.
A splash or smear of a substance, typically liquid.
- NOUN
example
معنی(example):
مراقب شلنگ آب روی دیوار باشید؛ به نظر میرسد که رنگ است.
مثال:
Watch out for the splatch on the wall; it looks like paint.
معنی(example):
سرآشپز یک لکه سس روی بشقاب برای تزئین ایجاد کرد.
مثال:
The chef made a splatch of sauce on the plate for decoration.
معنی فارسی کلمه splatch
:
لکه یا پاشیدگی مایعی که معمولا بر اثر ریختن یا پاشیدن ایجاد میشود.