معنی فارسی spleenful
B1 /ˈspliːnfəl/حالت یا احساسی تلخ و کینهتوز، معمولاً ناشی از ناکامی یا ناراحتی.
Characterized by bitterness or ill will.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Full of spleen; spiteful.
example
معنی(example):
او بعد از رویداد نامطلوب احساس دلگیری کرد.
مثال:
He felt spleenful after the unfortunate event.
معنی(example):
نظرات دلگرم کننده او معمولاً بحثها را دشوار میکرد.
مثال:
Her spleenful remarks often made discussions difficult.
معنی فارسی کلمه spleenful
:
حالت یا احساسی تلخ و کینهتوز، معمولاً ناشی از ناکامی یا ناراحتی.