معنی فارسی splendour
B2شکوه، جلال و زیبایی خیره‌کننده، به ویژه در رابطه با ساختمان‌ها یا مناظر.
Magnificence or brilliance.
- noun
noun
معنی(noun):
Great light, luster or brilliance.
معنی(noun):
Magnificent appearance, display or grandeur.
مثال:
The splendor of the Queen's coronation was without comparison.
معنی(noun):
Great fame or glory.
example
معنی(example):
شکوه و جلال ویرانه‌های باستانی همه را شگفت‌زده کرد.
مثال:
The splendour of the ancient ruins amazed everyone.
معنی(example):
آنها از شکوه کاخ سلطنتی تحسین کردند.
مثال:
They admired the splendour of the royal palace.
معنی فارسی کلمه splendour
:
شکوه، جلال و زیبایی خیره‌کننده، به ویژه در رابطه با ساختمان‌ها یا مناظر.
