معنی فارسی split-up
B1جدایی، عمل یا وضعیت جدا شدن افراد از یکدیگر به طور عمدی.
To separate or divide into parts; to end a relationship.
- noun
noun
معنی(noun):
A break-up.
example
معنی(example):
آنها پس از بسیاری از اختلافنظرها تصمیم به جدایی گرفتند.
مثال:
They decided to split up after many disagreements.
معنی(example):
گروه برای پروژه به تیمهای کوچکتر تقسیم خواهد شد.
مثال:
The group will split up into smaller teams for the project.
معنی فارسی کلمه split-up
:
جدایی، عمل یا وضعیت جدا شدن افراد از یکدیگر به طور عمدی.