معنی فارسی splitmouth
B1دهان شکافته به وضعیتی اطلاق میشود که در آن بافتهای دهان یا لبها دچار ترک یا آسیب میشوند.
A condition where the lips or inner mouth have cracks or splits, often causing discomfort.
- NOUN
example
معنی(example):
دهان شکافته او را در خوردن بدون درد مشکل کرد.
مثال:
Her splitmouth made it difficult to eat without pain.
معنی(example):
او از یک پماد ویژه برای دهان شکافتهاش استفاده کرد تا سریعتر بهبود یابد.
مثال:
He used a special ointment for his splitmouth to heal faster.
معنی فارسی کلمه splitmouth
:
دهان شکافته به وضعیتی اطلاق میشود که در آن بافتهای دهان یا لبها دچار ترک یا آسیب میشوند.