معنی فارسی spoach
B1صدا زدن کسی برای پیوستن به یک فعالیت یا محفل.
To call out to someone to join in an event or activity.
- VERB
example
معنی(example):
من نیاز دارم که دوستانم را برای ناهار فردا صدا بزنم.
مثال:
I need to spoach my friends for lunch tomorrow.
معنی(example):
فراموش نکنید که قبل از شروع جلسه او را صدا بزنید.
مثال:
Don't forget to spoach him before the meeting starts.
معنی فارسی کلمه spoach
:
صدا زدن کسی برای پیوستن به یک فعالیت یا محفل.