معنی فارسی spoliate

B2

خراب کردن، مختل کردن یا آسیب رساندن به چیزی به‌ویژه در زمینه قانونی یا شواهد.

To destroy or alter evidence or documents with respect to a legal proceeding.

verb
معنی(verb):

To plunder

معنی(verb):

To engage in robbery; to plunder.

example
معنی(example):

دادگاه تصمیم گرفت مدرک را خراب کند تا محاکمه عادلانه‌ای را تضمین کند.

مثال:

The court decided to spoliate the evidence to ensure a fair trial.

معنی(example):

اگر یک طرف سعی کند حقایق را خراب کند، می‌تواند به پرونده‌اش آسیب بزند.

مثال:

If one party tries to spoliate the facts, it could harm their case.

معنی فارسی کلمه spoliate

: معنی spoliate به فارسی

خراب کردن، مختل کردن یا آسیب رساندن به چیزی به‌ویژه در زمینه قانونی یا شواهد.