معنی فارسی spongioplasmic

B1

اسپونژیواپلاسمی به ماتریس زنده در اسفنج‌ها اشاره دارد که برای عملکرد آن‌ها مهم است.

Refers to the living matrix in sponges, critical for their functioning.

example
معنی(example):

شبکه اسپونژیواپلاسمی برای عملکرد اسفنج ضروری است.

مثال:

The spongioplasmic matrix is essential for sponge function.

معنی(example):

محققان در حال نقشه‌برداری از ساختار اسپونژیواپلاسمی در گونه‌های مختلف اسفنج هستند.

مثال:

Researchers are mapping the spongioplasmic structure in various sponge species.

معنی فارسی کلمه spongioplasmic

: معنی spongioplasmic به فارسی

اسپونژیواپلاسمی به ماتریس زنده در اسفنج‌ها اشاره دارد که برای عملکرد آن‌ها مهم است.