معنی فارسی spongious

B2

دارای بافتی نرم و پر از حفره که توانایی جذب مایعات را دارد. معمولاً در مورد غذاها یا مواد طبیعی استفاده می‌شود.

Having a soft, porous texture that is capable of absorbing liquid; often used to describe certain organic materials.

example
معنی(example):

بافت اسفنجی مرجان آن را به یک نمونه منحصر به فرد تبدیل کرد.

مثال:

The spongious texture of the coral made it a unique specimen.

معنی(example):

این غذا خاصیتی اسفنجی داشت که آن را بسیار سبک کرد.

مثال:

The food had a spongious quality that made it very light.

معنی فارسی کلمه spongious

: معنی spongious به فارسی

دارای بافتی نرم و پر از حفره که توانایی جذب مایعات را دارد. معمولاً در مورد غذاها یا مواد طبیعی استفاده می‌شود.