معنی فارسی spoonholder

A2

ابزاری برای نگهداری قاشق های آشپزخانه به شکلی منظم.

A utensil that holds spoons to keep them in place and avoid mess.

example
معنی(example):

نگهدارنده قاشق، آشپزخانه را منظم نگه داشت.

مثال:

The spoonholder kept the kitchen organized.

معنی(example):

او از یک نگهدارنده قاشق سرامیکی برای جلوگیری از کثیفی هنگام آشپزی استفاده کرد.

مثال:

She used a ceramic spoonholder to prevent mess while cooking.

معنی فارسی کلمه spoonholder

: معنی spoonholder به فارسی

ابزاری برای نگهداری قاشق های آشپزخانه به شکلی منظم.