معنی فارسی spoonwise
B1درک و آگاهی نسبت به روشهای کار با قاشق.
Knowledgeable or skilled in the craft of spoon-making.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در مورد بهترین تکنیکها برای کندهکاری قاشق آگاهی دارد.
مثال:
He is spoonwise about the best techniques for carving.
معنی(example):
آگاهی از تکنیکهای قاشق میتواند مهارتهای هنری شما را بهبود بخشد.
مثال:
Being spoonwise can enhance your crafting skills.
معنی فارسی کلمه spoonwise
:
درک و آگاهی نسبت به روشهای کار با قاشق.