معنی فارسی spotsman
B1شخصی که در شناسایی یا پیدا کردن نقاط خاص یا جزئیات مهارت دارد.
A person skilled at spotting or identifying specific features or details.
- NOUN
example
معنی(example):
راهنمای ما در طول تور مرد نقاط بود.
مثال:
The spotsman guided us during the tour.
معنی(example):
یک مرد نقاط با مهارت میتواند به سرعت انواع حیوانات را شناسایی کند.
مثال:
A skilled spotsman can identify various animals quickly.
معنی فارسی کلمه spotsman
:
شخصی که در شناسایی یا پیدا کردن نقاط خاص یا جزئیات مهارت دارد.