معنی فارسی spotwelder

B1

دستگاهی برای جوش دادن دو قطعه فلز در نقاط خاص.

A machine used to join two pieces of metal at specific points by melting them together.

example
معنی(example):

جوشکار نقطه‌ای دو قطعه فلز را به هم متصل کرد.

مثال:

The spotwelder joined two metal pieces together.

معنی(example):

جوشکار نقطه‌ای در تولید خودرو ضروری است.

مثال:

A spotwelder is essential in car manufacturing.

معنی فارسی کلمه spotwelder

: معنی spotwelder به فارسی

دستگاهی برای جوش دادن دو قطعه فلز در نقاط خاص.