معنی فارسی sprack

B1

صدای خفیف یا جرقه‌ای که ناشی از برخوردی کوچک است.

A small, sharp sound or a flash, usually related to a light or impact.

example
معنی(example):

نور اسپراک از چراغ قوه روشن بود.

مثال:

The sprack of light from the flashlight was bright.

معنی(example):

او هنگام پریدن صدای اسپراک تولید کرد.

مثال:

She made a sprack sound when she jumped.

معنی فارسی کلمه sprack

: معنی sprack به فارسی

صدای خفیف یا جرقه‌ای که ناشی از برخوردی کوچک است.