معنی فارسی sprauncier
B1اسپرونسیتر، صفتی است برای توصیف حالت پرانرژی و شاداب، معمولاً در مورد ظاهر یا رفتاری که جلب توجه میکند.
More sprightly or lively in appearance or behavior.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Smart and showy
example
معنی(example):
لباس جدید باعث شد او از همیشه پرانرژیتر به نظر برسد.
مثال:
The new dress made her feel sprauncier than ever before.
معنی(example):
او با ظاهری پرانرژیتر از همتایانش وارد اتاق شد.
مثال:
He walked into the room, looking sprauncier than his peers.
معنی فارسی کلمه sprauncier
:
اسپرونسیتر، صفتی است برای توصیف حالت پرانرژی و شاداب، معمولاً در مورد ظاهر یا رفتاری که جلب توجه میکند.