معنی فارسی spreadover
B1گسترش یا پخش چیزی بر روی یک سطح، معمولاً به طور یکنواخت.
To extend or lay something over a surface.
- VERB
example
معنی(example):
کاغذ بر روی میز گسترش یافته بود.
مثال:
The paper was spread over the table.
معنی(example):
نقشه بر روی کل صفحه گسترش یافته بود.
مثال:
The map was spreadover the entire screen.
معنی فارسی کلمه spreadover
:
گسترش یا پخش چیزی بر روی یک سطح، معمولاً به طور یکنواخت.