معنی فارسی sprenge

B1

انفجار؛ نوعی عمل یا نتیجه ای که در آن نیروی انفجاری باعث تخریب یا تغییر می شود.

An explosion; a process or result where explosive force causes destruction or change.

example
معنی(example):

انفجار باعث شد که یک انفجار بزرگ در ساختمان رخ دهد.

مثال:

The explosion caused a large sprenge in the building.

معنی(example):

برای خراب کردن ساختار قدیمی، آنها از مواد منفجره قوی استفاده کردند.

مثال:

To sprenge the old structure, they used powerful charges.

معنی فارسی کلمه sprenge

: معنی sprenge به فارسی

انفجار؛ نوعی عمل یا نتیجه ای که در آن نیروی انفجاری باعث تخریب یا تغییر می شود.