معنی فارسی sprightful
B1شخصیت یا حالتی که شاد و پرانرژی باشد.
Lively and full of energy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پاپی شاد و پرانرژی تمام روز بازی کرد.
مثال:
The sprightful puppy was full of energy and played all day.
معنی(example):
شخصیت شاد او اتاق را روشن کرد.
مثال:
Her sprightful attitude brightened up the room.
معنی فارسی کلمه sprightful
:
شخصیت یا حالتی که شاد و پرانرژی باشد.