معنی فارسی spring a trap

B2

به معنی فعال کردن یا به دام انداختن چیزی، به ویژه در زمینه شکار.

To activate a trap, causing it to capture or ensnare.

example
معنی(example):

شکارچی تصمیم گرفت که تله را در سپیده‌دم بگذارد.

مثال:

The hunter decided to spring the trap at dawn.

معنی(example):

آنها تله را به گونه‌ای قرار دادند که به محض اینکه حیوانی روی آن پا بگذارد، به کار بیفتد.

مثال:

They set the trap to spring as soon as an animal stepped on it.

معنی فارسی کلمه spring a trap

: معنی spring a trap به فارسی

به معنی فعال کردن یا به دام انداختن چیزی، به ویژه در زمینه شکار.