معنی فارسی spring-
B1بهار، فصل بعد از زمستان و قبل از تابستان، زمانی که گیاهان شروع به رشد میکنند و دما گرمتر میشود.
The season after winter and before summer, characterized by the growth of flora and warming temperatures.
- OTHER
example
معنی(example):
بهار فصل مورد علاقه من است به خاطر گلها.
مثال:
Spring is my favorite season because of the flowers.
معنی(example):
در بهار، حیوانات از خواب زمستانی بیدار میشوند.
مثال:
During spring, animals come out of hibernation.
معنی فارسی کلمه spring-
:
بهار، فصل بعد از زمستان و قبل از تابستان، زمانی که گیاهان شروع به رشد میکنند و دما گرمتر میشود.