معنی فارسی springy
B1 /ˈspɹɪŋi/فنری، به معنای دارای خاصیت بازگشت به حالت اولیه، معمولاً به اجسامی گفته می‌شود که پس از فشار به وضعیت اولیه خود برمی‌گردند.
Having elasticity; capable of rebounding after being pressed or compressed.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
That returns rapidly to its original form (as a spring does) after being bent, compressed, stretched, etc.
مثال:
The soft peat was springy under her feet.
معنی(adjective):
Lively; bouncy.
معنی(adjective):
Characteristic of the spring season.
example
معنی(example):
تشک جدید خیلی فنری و راحت است.
مثال:
The new mattress feels very springy and comfortable.
معنی(example):
چمن فنری هنگام زیر پا رفتن به حالت اولیه خود برمی‌گردد.
مثال:
The springy grass bounces back when stepped on.
معنی فارسی کلمه springy
:
فنری، به معنای دارای خاصیت بازگشت به حالت اولیه، معمولاً به اجسامی گفته می‌شود که پس از فشار به وضعیت اولیه خود برمی‌گردند.
