معنی فارسی spritelike

B1

مانند روح؛ با حرکات سریع و چابک.

Resembling a sprite; light, agile, and graceful.

example
معنی(example):

حرکات او شبیه به روح، پر از زیبایی و چابکی بود.

مثال:

Her movements were spritelike, full of grace and agility.

معنی(example):

اجرای شبیه به روح رقصنده، تماشاگران را مجذوب کرد.

مثال:

The dancer's spritelike performance captivated the audience.

معنی فارسی کلمه spritelike

: معنی spritelike به فارسی

مانند روح؛ با حرکات سریع و چابک.