معنی فارسی sprittail
B1دم کایت یا پرچم که در انتهای آن قرار دارد و در باد به حرکت درمیآید.
The tail of a kite or flag, often used for decoration, that flutters in the wind.
- NOUN
example
معنی(example):
دم کایت در باد رقصید.
مثال:
The sprittail of the kite danced in the wind.
معنی(example):
او از دم زیبا و تزئینی بنر ستایش کرد.
مثال:
He admired the beautiful sprittail of the decorative banner.
معنی فارسی کلمه sprittail
:
دم کایت یا پرچم که در انتهای آن قرار دارد و در باد به حرکت درمیآید.