معنی فارسی sprung rhythm
B2ریتمی در شعر که به الگوی نامنظم و الگوهای قافیه توجه دارد، معمولاً با تأکید بر حرکات ازاد در کلمات همراه است.
A poetic meter that emphasizes the natural speech rhythms, allowing variable syllable stresses.
- OTHER
example
معنی(example):
شاعر از قافیه ریتمیک برای ایجاد آهنگ در اشعارش استفاده کرد.
مثال:
The poet used sprung rhythm to create musicality in his verse.
معنی(example):
ریتم جستزنی اجازه میدهد تا جریانی طبیعیتر در شعر ایجاد شود.
مثال:
Sprung rhythm allows for a more natural flow in poetry.
معنی فارسی کلمه sprung rhythm
:
ریتمی در شعر که به الگوی نامنظم و الگوهای قافیه توجه دارد، معمولاً با تأکید بر حرکات ازاد در کلمات همراه است.