معنی فارسی spume

B1 /spjum/

کف و حبابی که ناشی از امواج آب است و معمولاً در سواحل یا کنار دریا دیده می‌شود.

Foam or froth formed on the surface of a liquid, especially seen in ocean waves.

noun
معنی(noun):

Foam or froth of liquid, particularly that of seawater.

verb
معنی(verb):

To froth.

example
معنی(example):

کف ناشی از امواج هوا را با بوی نمکی پر کرد.

مثال:

The spume from the waves filled the air with a salty scent.

معنی(example):

او مشاهده کرد که کف با سرعتی که قایق از آب عبور می‌کند، بالا می‌رود.

مثال:

He watched the spume rise as the boat sped through the water.

معنی فارسی کلمه spume

: معنی spume به فارسی

کف و حبابی که ناشی از امواج آب است و معمولاً در سواحل یا کنار دریا دیده می‌شود.