معنی فارسی spumose

B1

اسپوموز به بافت یا ویژگی‌ای اشاره دارد که حاوی حباب‌ها یا حالت پفی است.

Having or resembling a frothy or bubbly texture.

example
معنی(example):

لایه اسپوموز روی نوشیدنی آن را جذاب‌تر کرد.

مثال:

The spumose layer on top of the beverage made it look appealing.

معنی(example):

خاک اسپوموز در مناطقی با مواد آلی بالا یافت می‌شود.

مثال:

Spumose soil can be found in areas with high organic matter.

معنی فارسی کلمه spumose

: معنی spumose به فارسی

اسپوموز به بافت یا ویژگی‌ای اشاره دارد که حاوی حباب‌ها یا حالت پفی است.