معنی فارسی spurtively

B1

به طور ناگهانی و با شتاب عمل کردن، نشان‌دهنده رفتارهای سریع و غافلگیرکننده.

In a sudden and quick manner; impulsively.

example
معنی(example):

او به طور ناگهانی در طول بحث صحبت کرد و افکار سریع خود را به اشتراک گذاشت.

مثال:

He spoke spurtively during the discussion, sharing quick thoughts.

معنی(example):

کودکان به طور ناگهانی به سمت پارک بازی دویدند، هیجان‌زده از اینکه بازی کنند.

مثال:

The children spurtively ran to the playground, excited to play.

معنی فارسی کلمه spurtively

: معنی spurtively به فارسی

به طور ناگهانی و با شتاب عمل کردن، نشان‌دهنده رفتارهای سریع و غافلگیرکننده.