معنی فارسی spymaster
C1رئیس جاسوسان، فردی که مدیریت و هدایت جاسوسان و عملیات‌های مخفی را بر عهده دارد.
A person in charge of spy operations, responsible for managing spies and planning covert missions.
- noun
noun
معنی(noun):
The leader of a group of spies.
example
معنی(example):
رئیس جاسوسان مسئول طراحی عملیات مخفی است.
مثال:
The spymaster is responsible for orchestrating covert operations.
معنی(example):
او به عنوان یک رئیس جاسوس برجسته در طول جنگ سرد شناخته می‌شد.
مثال:
He was known as a brilliant spymaster during the cold war.
معنی فارسی کلمه spymaster
:
رئیس جاسوسان، فردی که مدیریت و هدایت جاسوسان و عملیات‌های مخفی را بر عهده دارد.
