معنی فارسی square-eyed

B1

احساس خستگی یا بی‌حالی ناشی از تماشای طولانی‌مدت تلویزیون یا صفحه نمایش.

Having eyes that appear large or bulging, usually as a result of excessive screen time.

adjective
معنی(adjective):

Having square eyes; having watched too much television, etc.

example
معنی(example):

بعد از ساعت‌ها تماشای تلویزیون، او احساس چشم‌های مربعی کرد.

مثال:

After watching TV for hours, she felt square-eyed.

معنی(example):

کودکان گاهی اوقات اگر مدت طولانی بازی‌های ویدیویی کنند، می‌توانند احساس چشم‌های مربعی کنند.

مثال:

Children can sometimes get square-eyed if they play video games too long.

معنی فارسی کلمه square-eyed

: معنی square-eyed به فارسی

احساس خستگی یا بی‌حالی ناشی از تماشای طولانی‌مدت تلویزیون یا صفحه نمایش.